محمدجواد ظريف در تاريخ 17 دي ماه سال 1338، در يــک خــانواده مــذهبي ســنتي و
نسبتاً ثروتمند در تهران متولد شد. پدر وي از تاجران امور نساجي بود. وي تحصـيلات ابتـدايي
و متوسـطه خـود را از سال 1345 تا 1355 در دبسـتان و دبيرسـتان علـوي تهران گذراند ولي
پيش از پايـان تحصـيلات دبيرسـتاني و بـه دليـل شـرايط سياسـي و امنيتـي در سال 1355 با
ويزاي دانشجويي بـراي ادامـه تحصــيل به ايالاتمتحده عزيمــت کــرد و از سال 1355 تا
1356 در کالج مقدماتي درو در ايالت سانفرانسيسکو در حال تحصيل بود.
در خــلال دوران دانشجويي، ظريف از فعــالان و مسؤولين انجمن اسـلامي دانشـجويان در
امريکـا و کانـادا، دبير تبليغات از سال 1360 تا 1361، رابط شورا از سال 1362 تا 1364 و دبير
تشکيلات انجمن اسلامي دانشجوياناز سال 1364 تا 1365 بود.
راهيابي به وزارت امورخارجه
زماني که ظريف آزمونهاي جامع دکترايش را در سال 1364 در دنور گذراند، اداره مهاجرت
ايالاتمتحده، ويزاي او را باطل کرد. پس از اين اتفاق وي به نيويورک رفته و در نمايندگي
ايران مشغول به کار شد. وي طي سه سال بعد و از راه دور، تحصيلاتش را تکميل کرد. در
طول اين مدت ظريف تواناييهاي خود را براي دولت ايران ثابت کرد و اينچنين با حضور او در
وزارت خارجه موافقت شد.
ديپلماتي که سربازياش را در سازمان ملل گذارند
محمد جواد ظريف که پيش از دوران دانشگاه براي ادامه تحصيل به امريكا سفر كرده بود از
22 سالگي و در سال 1982 به نمايندگي ايران در سازمان ملل رفت و سربازي اش را به
عنوان كارمند محلي دفتر نمايندگي ايران در سازمان ملل گذراند.
وي در سال 1988 همزمان با دريافت مدرك دكتراي حقوق بينالملل به تهران فراخوانده شد و
با کنارهگيري محمدجواد لاريجاني از معاونت بينالملل وزارت امور خارجه، مشاور وزير در
امور بينالملل شد و يك سال بعد به نيويورك بازگشت تا معاون نمايندگي ايران در سازمان
ملل شود. او در آخرين دور وزارت علياکبر ولايتي به معاونت بينالملل وزارت امور خارجه
رفت و 10 سال اين معاونت را بر عهده داشت. او سپس دوباره به نيويورك بازگشت و اين بار
ظريف نماينده و سفير ايران در سازمان ملل بود.
بازگشت به ايران
ظريف تا مدتي پس از انتخاب محمود احمدينژاد به عنوان رييسجمهور نيز در سمت
نمايندگي ايران در سازمان ملل باقي بود. وي پس از عزل از اين سمت به تهران بازگشت.
وي در مردادماه سال 86 از سوي منوچهر متکي، وزير امور خارجه وقت، به سمت دستيار
ارشد وزير منصوب شد و تا زمان معرفي به عنوان وزير خارجه در دانشکده روابط بينالملل
وزارت خارجه مشغول کار بوده است؛ اما مهمترين فعاليت محمدجواد ظريف که او را به دکتر
حسن روحاني نزديک ميکند نقشي است که در مذاکرات هستهاي سالهاي 82 تا 84 ايفا
کرد. ظريف در اين مدت عملاً در کنار سيروس ناصري، رياست تيم مذاکره کننده را بر عهده
داشت. او از نظر سياسي گرايش به حزب خاصي ندارد و مستقل است.
ظريف درباره ديپلمات شدنش چنين ميگويد: من هم به صورت کاملاً اتفاقي و هم به دليل
تصميم اداره مهاجرت، ديپلمات شدم. پس از گذشت پنج سال از گفته محمدجواد ظريف که
ديگر قصد انجام کارهاي ديپلماتيک را ندارد، در روز 13 مرداد 1392، دکتر روحاني، وي را به
عنوان وزير امور خارجه براي گرفتن رأي اعتماد به مجلس معرفي کرد. ظريف داراي 2 فرزند
است که هر دو متأهل بوده و در ايران به کار مشغولند.
دشمن قابل احترام!
محمدجواد ظريف، از مشهورترين ديپلماتهاي برجسته ايران به شمار ميآيد که سفير و
نماينده دائم جمهوري اسلامي ايران در سازمان ملل متحد از 14 مرداد سال 1381 تا 5 تير
سال 1386 بود. وي داراي ليسانس و فوقليسانس روابط بينالملل از دانشگاه ايالتي
سانفرانسيسکو و دکتراي حقوق و روابط بينالملل از دانشگاه دنور است. وي از سالهاي
1386 تا 1389 دستيار ارشد وزير وقت وزارت امور خارجه و در سال 1390 معاون بينالملل
دانشگاه آزاد اسلامي بوده است.
به نظر ميرسد رساترين و بهترين تعبير درباره محمدجواد ظريف، تعبيري است که هنري
کيسينجر، مشاور امنيت ملي سابق ايالاتمتحده آمريکا درباره وي داشته است. کيسينجر
يک جلد از کتابي که چندي پيش نوشته است را به ظريف هديه داده و در صفحه نخست آن
نوشته است: تقديم به دشمن قابل احترام، ظريف.
-سوابق مديريتي و اجرايي
مشاور سرکنسولگري در سانفرانسيسکو از سال 1357 تا 1359
مشاور سياسي، رايزن، کاردار نمايندگي در سازمان ملل – نيويورک از سال 1361 تا 1367
مشاور وزير امور خارجه از سال 1367 تا 1368
سفير و معاون نماينده دايم نمايندگي در سازمان ملل – نيويورک از سال 1368 تا 1371
معاون حقوقي و بين المللي وزارت امورخارجه از سال 1371 تا 1381
سفير و نماينده دائم نمايندگي در سازمان ملل – نيويورک از سال 1381 تا 1386
دستيار ارشد وزير وزارت امور خارجه از سال 1386 تا 1389
معاون بين الملل دانشگاه آزاد اسلامي در سال 1390
مسئوليت هاي بين المللي:
ييس کميته حقوقي مجمع عمومي 47 ملل متحد – نيويورک از سال1371 تا 1372
رييس کميته نگارش اجلاس آسيايي حقوق بشر – بانکوک در سال 1372
رييس اجلاس افتتاحيه کنگره حقوق بين الملل ملل متحد – نيويورک در سال 1373
رييس کميته حقوقي مشورتي آسيايي – افريقايي از سال 1376 تا 1377
رييس کميته سياسي هشتمين اجلاس سران کنفرانس اسلامي تهران در سال 1376
رييس کارشناسان ارشد هشتمين اجلاس سران کنفرانس اسلامي تهران 1376
سخنگو هشتمين اجلاس سران کنفرانس اسلامي تهران 1376
رييس کميته کارشناسان اعتمادسازي – تهران 1377
عضو گروه شخصيت هاي برجسته زمامداري جهاني از سال 1377 تا 1381
رييس کميته سياسي دوازدهمين اجلاس سران عدم تعهد – دوربان 1377
رييس سمپوزيوم اسلامي گفتگوي تمدن ها – تهران 1378
رييس کميته متخصصين گفتگوي تمدن ها – جده 1379
رييس کميسيون خلع سلاح ملل متحد – نيويورک 1379
عضو گروه شخصيت هاي برجسته گفتگوي تمدن ها از سال 1379 تا 1382
رييس کنفرانس آسيايي نژادپرستي و تبعيض نژادي 1379
معاون مجمع عمومي سازمان ملل متحد از سال 1382 تا 1384
رييس کميسيون فرهنگي يونسکو از سال 1386 تا 1388
-سوابق آموزشي
عضو هيأت علمي گروه حقوق عمومي و تدريس در دوره دکتري و کارشناسي ارشد
دانشکده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران از سال 76 تا 82 و از سال 86 تا 89
استاديار دانشکده روابط بينالملل و تدريس در دوره کارشناسي ارشد از سال 71 تا 82 و از
سال 86 تا 92
ديپلماسي در سازمانهاي بينالمللي
سازمانهاي بينالمللي و موضوعات جهاني
حل و فصل اختلافات در سازمان ملل متحد
امنيت منطقهاي و بينالمللي
مباني حقوق بشر
حقوق بشر و سازمانهاي بينالمللي
حقوق بشر و سياست جهاني
پاياننامههاي کارشناسي
سياستگذاري در سازمانهاي بينالمللي
پاياننامههاي کارشناسي ارشد
-کارنامه پنج ساله نمايندگي در سازمان ملل متحد
دوره دوم مأموريت ظريف در سازمان ملل متحد تاريخي پر فراز و نشيب از کشمکش بين
جمهوري اسلامي ايران و قدرتهاي غربي بر سر برنامه و حق هستهاي کشورمان بود که
عليرغم تلاشهاي جدي وزارت امور خارجه و نمايندگي کشورمان در سازمان ملل،
متأسفانه تعدادي قطعنامه کاملاً سياسي عليه کشورمان به ثبت رسيد.
وي در آن مقطع تلاش زيادي براي معرفي ايران در سطح مجامع سياسي، رسانهاي،
علمي و فرهنگي آمريکا داشت که مورد استقبال دوستداران کشورمان و حتي پذيرش
برخي مخالفان قرارگرفته بود، به نوعي که برخي تلاش ميکردند براي خنثيسازي عملکرد
موفق وي در معرفي چهره انساني و اخلاقي نظام جمهوري اسلامي، او را جدا از نظام معرفي کرده و معيار نامناسبي براي ارزيابي جمهوري اسلامي بدانند.
به هر حال اين دوره اکنون سپري شده است و تاريخ سياسي کشورمان در آينده صفحات اين دوره حساس و توأم با فشارهاي سياسي بر کشور را ورق خواهد زد.
وداع ظريف با سازمان ملل
محمدجواد ظريف که از سال 2001 به مدت پنج سال نمايندگي دائم ايران در سازمان ملل
متحد را بر عهده داشته است، در دوران حساسي از تاريخ ديپلماسي جمهوري اسلامي
ايران، جاي خود را به معاون وزير اقتصاد و دارايي محمد خزايي داد و اعلام کرد که ديگر
قصد انجام کارهاي ديپلماتيک را ندارد، وي بعد از بازگشت از آمريکا در دانشگاه تهران و
دانشکده روابط بينالملل وزارت امور خارجه به تدريس علوم سياسي و روابط بينالملل
پرداخت.
در مراسم ميهماني خداحافظي ظريف، که در محل تالار اصلي هيأتهاي نمايندگي سازمان
ملل برگزار شد، گروه چشمگيري از سفرا و رؤساي هيأتهاي نمايندگي و ديپلماتهاي
کشورهاي مختلف مقيم در نيويورک، مقامات سازمان ملل متحد، مسؤولين و اعضاي مراکز
دانشگاهي و نهادهاي تحقيقاتي، نمايندگان و مسئولان طيف وسيعي از رسانههاي
گروهي، نمايندگان مراکز اسلامي آمريکا و نيز گروه زيادي از ايرانيان مقيم آمريکا حضور پيدا
کردند.
خود وي در پاسخ به اين سؤال که تلاشهايش براي رفع شکاف موجود بين دو کشور چقدر
موفقيتآميز بوده است؟ ميگويد: «اگر به ايجاد صرفاً يک خراش بر روي سوءتفاهم موجود
کمک کرده باشم، راضي خواهم بود و فکر ميکنم اين کار را کرده باشم.»
-برنامههاي ارائهشده توسط ظريف براي تصدي وزارت خارجه
محمدجواد ظريف، بعد از اينکه دکتر حسن روحاني وي را براي تصدي وزارت امور خارجه به
مجلس معرفي نمود، برنامههاي خود را منتشر کرد. بخشي از برنامههاي ظريف در
سياست خارجي به شرح زير است:
بر مبناي قانون اساسي، رهنمودهاي امام راحل (قدس سره) و مقام معظم رهبري
(مدظلهالعالي) و اسناد بالادستي جمهوري اسلامي ايران و به منظور پيشبرد آرمانهاي
انقلاب اسلامي، اهداف سياست خارجي کشور در محورهاي ذيل قابل دستهبندي است:
پاسداري از استقلال، وحدت ملي و تماميت ارضي کشور
کمک به تأمين امنيت ملي
اعتلاي منزلت ملي، منطقهاي و بينالمللي ايران و ايراني
افزايش نفوذ منطقهاي و جهاني و کاهش آسيبپذيريهاي کشور
ارتقاي روابط و کاهش تنشها و خصومتها
کمک به توسعه، پيشرفت و رشد همهجانبه کشور
ترويج مردمسالاري ديني و معيارهاي الهي
ايفاي نقش موثر و نهادسازي به منظور کمک به استقرار صلح و ثبات پايدار در منطقه و
جهان...
-ظريف و ماجراي گرين کارت
از انتخابات مجلس نهم افشاگري درباره گرين کارتي که برخي سياستمداران ايراني دارند
مرسوم شد. در انتخابات رياست جمهوري يازدهم باز باب اين نوع افشاگري باز شد و
سرانجام نوبت به کابينه يازدهم رسيد.
سايت ايران هستهاي مدتي قبل از شروع جلسات مجلس براي بررسي صلاحيت کابينه
پيشنهادي دکتر روحاني خبري را منتشر کرد و نوشت که يکي از اعضاي کليدي تيم سياست
خارجي آقاي روحاني چند ماه قبل قصد داشته به طور کامل جلاي وطن کرده و در امريکا
ساکن شود. بر اساس اين گزارش، وي حدود 3 ماه پيش در کنسولگري امريکا در يکي از
کشورهاي همسايه ايران حاضرشده و مصاحبههاي لازم براي دريافت اجازه اقامت دائم را
انجام داده است.
اين ادعا ثابت نشد اما محمد جواد ظريف، گزينه پيشنهادي حسن روحاني براي وزارت
خارجه در جلسات کمسيون امنيت ملي مورد پرسشهايي درباره شايعه داشتن گرين کارت
قرار گرفت. ظريف در توضيحات خود گفت که اينجانب هرگز گرين کارت نداشته و ندارم،
درحاليکه 10 سال است شرايط دريافت آن را داشتهام؛ خانواده و فرزندانم در حالي در
ايران زندگي ميکنند که ميتوانستند در ايران نباشند، اينجانب پس از رجعت به ايران هرگز
به آمريکا سفر نداشتم درحاليکه از سه دانشگاه معتبر آمريکا براي تدريس دعوت داشتم.
ظريف با اشاره به ضرورت هماهنگي در سياست خارجي نظام گفت که در تمام مراحل
کاريم نظرات مقام معظم رهبري را عملياتي کردم حتي اگر نظرم مخالف با نظر حضرت آقا بود و اينجانب با هر کسي در خارج از کشور در سطح سياست خارجي ارتباط داشتم، اجازه داشتم.
-ردپاي ظريف در ماجراي ملاقات امير احمدي و سوروس با مقامات ايراني
بازگشت هوشنگ امير احمدي با دستور رئيسجمهور، احمدينژاد به تهران و مکلف شدن دانشگاهها و مراکز پژوهشي کشور به همکاري با اين جاسوس سرشناس CIA ماجراي کوچکي نبود که اصولگرايان با بيتفاوتي از کنار آن بگذرند و آغاز سال 1387 آبستن حوادث تلخي بود؛ نقطه آغاز تراژدي يک رئيسجمهور محبوب.
نامه شماره 519/16 مورخه 26 فروردين 1387 قائممقام وزير علوم خيلي زود به دست روزنامه «کيهان» رسيد و از دل آن يک «خبر ويژه» جنجالي درآمد که در واقع، اولين هشدار جدي دردمندانه اصولگرايان به احمدينژاد بود تا در دام پيچيده جاسوسان کهنهکار غرب نيفتد. شناختِ کيهان از هوشنگ امير احمدي به دهه 1370 بازميگشت و نخستين ردپاي او پس از دوم خرداد در ملاقات عباس عبدي با باري روزن، وابسته فرهنگي آمريکا در ايران و از گروگانهاي سفارت آشکار شد.
امير احمدي از سال 1377 در کنار يکي ديگر از رابطان بنام ريچارد فراي در شوراي آمريکا- ايران هماهنگي اين ملاقات را بر عهده داشت و سرانجام سال 1378 عبدي و روزن در مقر يونسکو در پاريس با يکديگر ديدار کردند تا تکاپوهاي اصلاحطلبان براي عاديسازي روابط با ايالاتمتحده شکل روشنتري به خود بگيرد.
پس از اين اتفاق، «دفتر پژوهشهاي موسسه کيهان» يک پروژه تحقيقاتي را باهدف شناخت «دلالان رابطه ايران و آمريکا» تعريف کرد و مرداد 1379 حاصل آن مطالعات ابتدا در صفحه «پاورقي» روزنامه کيهان و سپس در جلد 19 مجموعه کتابهاي «نيمه پنهان» به چاپ رسيد، اما آذر 1381 باز هم اتفاق تکاندهنده جديدي افتاد که نشان داد حساسيت «کيهان» درباره «هوشنگ امير احمدي» دقيق و به موقع بوده است.
در همين زمان، قوه قضائيه و اطلاعات سپاه بر روابط خارجي و پروژههاي جمعآوري اطلاعات در نظرسنجيهاي «موسسه آينده» حساس شدند و آن را به عنوان يک «کيس امنيتي» زير نظر گرفتند. اين موسسه به ظاهر يکي از محافل تئوريک اصلاحطلبان و مخزن پژوهشي «حزب مشارکت ايران» به شمار ميرفت که عباس عبدي، عليرضا علوي تبار، حسين قاضيان، بهروز گران پايه و... در آن دفتر داشتند.
بازرسي از مؤسسه آينده تئوريسينهاي اصلاحطلبان را در معرض اتهام «فروش اطلاعات به آمريکا» قرار داد. اين اتهام با اسناد، مراقبتهاي ضد جاسوسي و همچنين اعترافات برخي از اعضا اثبات شد، ولي مسئله کليدي نقش امير احمدي در شکار جاسوس از کانال «موسسه آينده» براي سرويسهاي MI6 و CIA بود. امير احمدي اينبار يک رسوايي جاسوسي غيرقابلباور را روي دست اصلاحطلبان و برخي از اعضاء گذاشت.
با اين همه پيوند او با اصلاحطلبان ادامه يافت و به واسطه دوستي با محمدجواد ظريف، نماينده وقت ايران در سازمان ملل در دولتهاي خاتمي و احمدينژاد و محمد صادق خرازي و ملاقات آنها در نيويورک، باب ديدار و رايزني وي با شيرين عبادي و ديگر نيروهاي حامي «کودتاي مخملي» باز شد که در اين بين مساعدت ظريف قابل توجه بود.
بعدها نيز امير احمدي از طريق محمدجواد ظريف توانست مساعدت و همکاري مشايي را جلب و رئيسجمهور احمدينژاد را در دومين سفرش به آمريکا ملاقات کند. اين ديپلمات ايراني را بايد يکي از نخستين نقاط تماس کانونهاي اصلاحات و انحراف دانست که سال 1385 در فاصله 2 هفته پس از برنامهريزي ديدارهاي سيد محمد خاتمي با مقامات بلندپايه آمريکايي، براي رئيسجمهور احمدينژاد نيز با دلالان رابطه ايران و آمريکا جلسه ميگذاشت!
پيشتر كيان تاجبخش، نماينده بنياد سوروس در ايران نيز در جلسه دادگاهش، هماهنگ كننده ارتباط محمد خاتمي رئيس جمهوري سابق ايران با جرج سورس، رئيس مهمترين بنياد مروج انقلاب هاي رنگي جهان در آمريكا را محمد جواد ظريف، مسئول سابق دفتر نمايندگي جمهوري اسلامي در سازمان ملل اعلام كرده بود.
-ظريف تکذيب کرد!
بعد از معرفي کابينه توسط دکتر روحاني، محمد جواد ظريف در تاريخ 15 مرداد 92 در جلسه کمسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس حضور يافته و به سؤالات نمايندگان پاسخ گفت. در اين جلسه يکي از نمايندگان درباره ارتباط ظريف با «جورج سوروس» سؤال کرد که وي وجود اين ارتباط را تکذيب کرد و گفت: «ميگويند من و آقاي خاتمي در هتلي در نيويورک با جورج سوروس ديدار کردهايم، چنين هتلي در نيويورک وجود ندارد.»
وي در اين جلسه گفت که رابط ارتباط خاتمي و سوروس نبوده و اصل اين ديدار را تکذيب کرد و حتي اصل ديدار خاتمي و سوروس را نيز رد کرد. پيش از اين روزنامه کيهان در خبر ويژهاي از ارتباط جورج سوروس با خاتمي به وساطت ظريف خبر داده بود. در ادامه گزارش کيهان آمده است: «برنامهريزي سفر خاتمي به آمريکا يک سال پس از پايان رياستجمهوري وي و همچنين حضور رئيسجمهور اسبق ايران در مهماني جورج سوروس در جريان اين سفر از ديگر اقداماتي بود که ظريف و دوستانش انجام دادهاند. جنجاليترين اتفاق در سفر خاتمي به نيويورک ديدار او با جرج سوروس بود. کيان تاجبخش از جمله افرادي است که در اين ديدار حضور داشته است.»
اين گزارش ميافزايد: «برخي مقامات درباره آن ديدار گفته بودند که سوروس در همين هفته و در يک مراسم خصوصي صرف شام در بوستون، درباره معامله بزرگ (هستهاي) با محمد خاتمي رئيسجمهوري سابق ايران گفتوگو کرد. يک ايراني که در آن مراسم شام حضور داشت، گفت: خاتمي به ما گفت که آمريکا بايد مذاکره با ايران را آغاز کند. او افزود که ايران مسلماً خواهان تعليق غنيسازي اورانيوم، اما نه به عنوان يک پيششرط براي مذاکرات است.»
کش و قوس کيهان و ظريف
البته اين گزارش کيهان و آن تکذيب ظريف پايانبخش ابهامات نشد و کيهان در پاسخ به تکذيب وزير پيشنهادي امور خارجه نوشت: «تاکنون خبر اين ملاقات از سوي منابع متعدد داخلي و خارجي نيز تأييد شده است و اين اخبار در اقارير متهمان دادگاه کودتاي مخملي نيز که شهريور 1388 به صورت علني برگزار شد، تأييد گشت. چنان که يحيي کيانتاجبخش، نماينده رسمي بنياد صهيونيستي جامعه باز و رابط سوروس در اعترافات خود گفت که خاتمي به همراه محمدجواد ظريف با جورج سوروس ديدار کرده است.»
کيهان در ادامه افشاگري خود تاکيد کرد: «ديدار رئيسجمهور اسبق به همراه ظريف با يکي از چهرههاي سرشناس صهيونيستي امري نبود که از چشم تحليلگران و روزنامهنگاران کنجکاو آمريکايي پنهان بماند و براي نمونه کنت تيمرمن، رئيس سابق ميز ايران در پنتاگون و سيا در نشريه «نيوزمکس» نيز مقاله مفصلي درباره آن نوشت. در اين ميان حتي مترجم رسمي خاتمي در سفر به آمريکا بر اين ديدار صحه گذاشت. «هومن مجد» در کتاب «پارادوکس ايران مدرن» ضمن شرح خاطراتش از همراهي خاتمي به ديدار وي با سوروس يهودي اشاره کرد. چندي پس از برگزاري اين ملاقات، جورج سوروس در يک سخنراني عمومي حتي درباره محتواي ملاقاتش با رئيس دولت اصلاحات سخن گفت و آن را تأييد کرد.»
روابط با آمريکايي که به دنبال انقلاب مخملي است!
شور و شوق مقامات و رسانههاي غربي براي تصديگري ظريف در دستگاه وزارت خارجه در حالي اين روزها بالا گرفته است که وي پيش از اين و در سال 87 يعني درست چند ماه قبل از آغاز فتنه 88 اين آشوبها و فتنهگريها را از سوي مقامات آمريکايي پيشبيني کرده و نسبت به طراحي انقلاب مخملي هشدار داده بود.
محمدجواد ظريف، نماينده پيشين جمهوري اسلامي در سازمان ملل متحد، با حضور در محل بنياد باران در خصوص انتخاب باراك اوباما به رياست جمهوري آمريكا و تاثير اين انتخاب بر سياست خارجي كشورمان سخنراني كرده بود. وي در سخنان خود با اشاره به تلاش آمريکاييها براي ايجاد انقلاب مخملين در ايران گفته بود: «واقعيت اين است كه آمريکاييها در سالهاي اخير افراد زيادي از ايران را به بهانه سمينار و همايشهاي علمي دعوت ميکنند و بعد اين افراد ميبينند كه در سمينار تغيير رژيم حضور يافتهاند و بايد توجه كنيم كه تلاش براي انجام انقلاب مخملين در ايران توهم نيست.»
ظريف با اشاره به تلاشهاي برخي افراد براي دلالي رابطه ميان ايران و آمريكا نيز گفته بود: «من آقاي هوشنگ امير احمدي را از نزديك ميشناسم و ميدانم ايشان علاقمند به برقراري رابطه ميان ايران و آمريكاست؛ اما بايد توجه كنيم كه برقراري رابطه ميان دولتها نياز به واسطه ندارد. چون اين واسطهها به دنبال تأمين منافع خودشان هستند و اين مسئله باعث ميشود ديدگاههاي دو دولت به اشتباه منتقل شود.»
ظريف همچنين در ادامه گفته بود «سياست خارجي غيرانتفاعي وجود خارجي ندارد و بايد بدانيد كه دسترسي من به مقامات آمريكايي در سطحي است كه آقاي امير احمدي نميتواند فكرش را هم بكند.»
ظريف در بخش ديگري از سخنان خود با اشاره به اينكه دولت ايران و آمريكا دو دولت متخاصم هستند يادآور شده بود: «روابط ايران و آمريكا از ديد آنها مبتني بر پارادايم دشمن است و آنچه ما ميکنيم واكنش به اين اقدام آمريکاييهاست. از اشغال لانه جاسوسي در 13 آبان تاكنون همه روابط ما با اين كشور واكنش به اقدامات خصمانه آمريكا بوده است.»
-ظريف و باند نيويورکيها
اواسط دوران رياست جمهوري سيد محمد خاتمي، روزنامه هاي منتقد او از وجود يك باند در وزارت خارجه خبر ميدادند كه ميكوشد تا رابطه ديپلماتيک نابود شده ايران و آمريكا را دوباره جوش بدهد.
استفاده از عنوان نيويوركيها سبب ميشد تا نگاه ها به سمت نمايندگي ايران در سازمان ملل كه در نيويورک مستقر بود، بچرخد؛ رئيس اين نمايندگي نيز كسي نبود جز محمد جواد ظريف؛ اما منتقدان باند نيويوركيها ظريف را نفر اول اين باند در وزارت خارجه نمي دانستند.
نقش باند نيويورکيها در پذيرش قطعنامه 598
يكي از ديپلماتهاي باسابقه كه نمي خواهد نامش فاش شود، معتقد است: «حركت اين باند از مقطع صدور قطعنامه 598 آغاز شده است.» در واقع اين ديپلمات به تلاش تعدادي از هيأت ديپلماتيک كشور در نيويورک در سال 1366 اشاره ميکند كه در حين مذاكرات مربوط به قطعنامه 598 كوشيدند تا با از كار انداختن حسگرها و منابع ورودي وزارت امورخارجه، اجماعي جهاني عليه ايران به وجود آورند. مقدمه تصويب قطعنامه 598 و تصويب آن هنگامي صورت گرفت كه احتمال پيروزي نهايي ايران در جبهه ها دور از ذهن نبود و اين قطعنامه با هدف حفظ صدام به تصويب رسيد.
حتي اگر ديپلماتهاي كشور درصدد انجام مذاكرات صلح مي بودند قطعاً حضور فعال آنها در اين بين ميتوانست موجب تقويت موضع ايران در اين گفتوگوها و تحميل بيشتر شرايط كشور شود نه آنكه با سكوت خود تسليم هويجهاي نظام بينالملل شوند. در واقع بخش بين الملل وزارت امور خارجه گويا به اين امر حساسيتي را نداشته است. اين قسمت به صورت مستقيم با سازمانهاي بين المللي در ارتباط بود و افراد اصلي تشكيل دهنده اين بخش بعدها به باند نيويوركي ها معروف شدند. بنابراين، اولين حركت مؤثر اين باند را مي توان در بي تفاوت كردن مسئولين و در نهايت تصويب اجماع جهاني عليه ايران دانست.
با روي كار آمدن دولت سازندگي و چرخش در سياست خارجي جمهوري اسلامي، بسياري از ديپلمات هاي اصولگرا مانند جوادمنصوري و حسين شيخ الاسلام به حاشيه رفتند و فضا براي حضور افرادي همچون كاظم پوراردبيلي، كاظم سجادپور و محمد جوادظريف فراهم شد. ظريف كه زمان انقلاب و جنگ را در ايران حاضر نبود، رابطه بسيار خوبي با محافل سياسي و رسانه اي آمريكايي داشت.
عملكرد ظريف در معاونت بينالملل وزارت خارجه
بر اساس روايت ديپلماتهاي وزارت امور خارجه، معاونت بينالملل از ورود هر فرد غريبهاي به درون مجموعه خود جلوگيري ميکرد حتي يك بار كه ولايتي به پيشنهاد يكي از مشاوران خود قصد انتقال يك ديپلمات اصولگرا را به اين مجموعه داشت، با جواب عجيب ظريف مواجه شد؛ ظريف تأكيد ميکند: «ما در بخش بينالملل همه باهم رفيق هستيم و يكديگر را با اسم كوچك صدا ميکنيم و ورود فرد جديد گعده ما را به هم ميريزد.» از همين رو به واسطه فعاليت و مشاورت هاي گعده مذكور، NPT در كشور دائمي ميشود. رژيم شاهنشاهي در سال 1968 معاهده NPT را 25 ساله به امضا رسانده بود؛ با پايان اين 25 سال با طرح دائمي كردن اين موضوع در آژانس به يک باره سيروس ناصري با يك دست بلند كردن ساده تمامي منافع را به سخره ميگيرد.
با رجوع به اسناد وزارت خارجه خواهيم يافت كه رژيم پهلوي به عنوان يك نظام سرسپرده اعلام ميکند كه ايران هنگامي NPT را به صورت دائم امضا ميکند كه جامعه جهاني براي عاري ماندن خاورميانه از سلاح اتمي تضمين بدهد. از همين رو است كه رژيم صهيونيستي هرگز حاضر به پاسخگويي نبوده است چرا كه اعتقاد دارد كه اين رژيم از ابتدا با عدم قبول NPT هيچ تعهدي را به جامعه جهاني نداده است.
در واقع ايران با پيوستن دائمي به NPT براي خود ضمن به همراه آوردن مسئوليت پاسخگويي هيچگونه امتيازي را نيز دريافت نكرد. جالبتر آن است كه براي دائمي كردن NPT هيچگونه مجوزي از مجلس شوراي اسلامي دريافت نشده بود و امضاي سيروس ناصري آغازي براي چالش هستهاي كشور به حساب ميآيد. حتي براي دائمي كردن NPT هيچ مصوبهاي از هيأت دولت و شوراي عالي امنيت ملي كسب نشد. البته از همين رو بود كه نمايندگان جهاني سرمست از پيروزي بي تلفات خود كف مرتبي را براي سيروس ناصري نواختند.
استراتژي خلع سلاح نيويورکيها
با پيروزي خاتمي در انتخابات دوم خرداد 76 باند نيويورکيها قدرت را در وزارت خارجه قبضه ميکند؛ جالب آن است كه با روي كار آمدن خاتمي كه از ابتدا به علت انتقاد از دولت قبلي حائز رأي بالايي شده بود، ظريف در جايگاه خود هيچگونه لرزشي را حس نميکند، در دولت خاتمي به واسطه برنامهريزي باند نيويورکيها استراتژي خلع سلاحي مطرح ميشود.
در اين دوره با شتاب عجيبي منع توليد و انبار بمبهاي خوشهاي، مينگذاري، شيميايي و ميكروبي به تصويب ميرسد و جالب آن است كه براي هر يک از آنها امكان دريافت دهها امتياز از طرف غربي متصور بود اما تصويب يك طرفه اين قراردادها تنها باعث تحميل بيشتر نظارت جهاني بر کشور شد؛ اما استراتژي ظريف هم چيزي نبود مگر اعتمادسازي. خلاصه اين استراتژي هم همراهي با غرب جهت كسب اعتماد جهاني بود.
اعتمادسازي يا خالي کردن کشور از امکانات
ناصر نوبري، رئيس وقت مركز بررسي راهبردي وزارت خارجه در رابطه با اين استراتژي ميگويد: «هنگامي كه استراتژي ضعيف ظريف كه نشان واضحي از وادادگي سياسي داشت به ما رسيد ما آن را رسماً رد كرديم. در آن ايام ما معتقد بوديم كه با انجام اين امر توسط ايران تمام امتيازها يا برگهاي برنده از دست ايران خارجشده و باز هم غرب از ميزان كم امتيازات ناراضي و خواهان امتيازات بيشتري مي شود. به علت مخالفت ما اين استراتژي به شوراي استراتژيك رفت، خرازي در آن جلسه به اهميت اعتمادسازي و انجام تمام بازرسيها تأکيد ميكرد اما من در پاسخ گفتم آقاي خرازي شما تخصص تربيتي داريد و لذا من مثال مدرسهاي ميزنم، مدير آمريكا است و ما بچه بد مدرسه، حالا حتي اگر به امريكا تعظيم هم كنيم، جزو بچه بدها هستيم و لذا با انجام اين استراتژي تنها امتياز از دست دادهايم و اين استراتژي تنها خالي كردن كشور از امكانات است.
استراتژي مطروحه از سوي ما استراتژي عمل متقابل بود به اين معني كه با كسب هر امتياز يك امتياز بدهيم نه آن كه تمامي امتيازهاي خود را در جا بدهيم و منتظر بذل محبت طرف مقابل باشيم. خرازي بعد از بيان نقطه نظرات گفت اين امر تخصصي بينالمللي است و آنان يعني باند نيويورکيها بهتر ميدانند كه با جامعه جهاني چگونه برخورد كنند و حتماً سازمان بينالمللي امتيازهاي ما را پس خواهند داد.»
وي در ادامه با اشاره به اتفاقات جلسه مذكور ميگويد: «با اصرار خرازي بر تأييد نظر ظريف من به خطرات ناشي از تصويب اين استراتژي بر منافع ملي و امنيت كشور اشاره كردم اما با اصرار خرازي من اعلام كردم كه به عنوان اعتراض جلسه را ترك ميکنم. خرازي با عصبانيت اخراج و ممنوعالورود من از وزارت خارجه را اعلام كرد. من نيز در همان جا تأكيد كردم كه روزي فرا خواهد رسيد كه شما به موجب تصويب اين استراتژي بايد به ملت پاسخگو باشيد.»
-ارتباط گسترده ظريف با جامعه آمريکا
ظريف به اقتضاي حضور و همچنين فعاليت ديپلماتيک طولاني مدت در آمريکا، ارتباط گسترده اي با جامعه آمريکا و محافل سياسي و علمي اين کشور داشته است. وارن هوگ، يکي از نويسندگان روزنامه هرالدتريبيون طي مقالهاي با عنوان «صداي ايران در سازمان ملل با لهجه امريکايي سخن ميگويد»، به حضور گسترده محمد جواد ظريف در مجامع عمومي آمريکا اشاره مي کند: «محمد جواد ظريف به اندازه اي در دانشگاه ها، محافل عمومي سياسي و اجتماعي حضور پيدا مي کند که ليزا اندرسون، رئيس دانشکده امور بين الملل دانشگاه کلمبيا از وي پرسيده است که آيا قصد شرکت در رقابت هاي انتخاباتي آمريکا را دارد؟» و اين در حالي بود که ظريف فقط سفير ايران در سازمان ملل بود و ايران از 1980 به بعد هيچ روابط ديپلماتيکي با ايالات متحده نداشته است. ظريف بخش عمده زندگي بزرگسالي خود را در ايالات متحده گذراند و انگليسي محاورهاي را با لهجه امريکايي صحبت ميکند.
محمد جواد ظريف در کتاب خاطراتش که به نام «آقاي سفير» منتشر شده است، درباره انتخاب او براي سمت نمايندگي دائم جمهوري اسلامي در سازمان ملل ميگويد: «فکر ميکنم در بهمنماه سال 1380 بين من و آقاي دکتر خرازي براي رفتن به نيويورک توافق صورت گرفت. ظاهراً آقاي دکتر خرازي نيز همان موقع موضوع اعزام من را به رهبري هم گفته بودند. بعدها رهبري به من فرمودند که همان روز من به آقاي حجازي گفتم که بهترين گزينه براي نيويورک شما هستيد؛ اما بگذاريد روند معمول وزارت خارجه طي شود. وقتي که رسماً به ما معرفي شديد، شما هم رسماً موافقت کنيد... همچنين نکاتي را که براي مأموريت لازم بود يادآوري کردند. از جمله نکتهاي را فرمودند که من در همه کلاسهايم براي دانشجويان گفتهام. به من فرمودند حتي اگر در موردي يقين داري که ديدگاهت 180 درجه با من مخالف است، وظيفه داري ديدگاهت را بگويي. حتي ايشان مطرح کردند که اين يک وظيفه شرعي است. بحمدلله من نيز هميشه اين کار را انجام دادم.»
-شاخه زيتون ايران به آمريکا!
به دنبال معرفي محمدجواد ظريف به عنوان وزير امور خارجه از طرف دکتر روحاني و درحاليکه هنوز حدس و گمانها درباره کابينه احتمالي ادامه داشت، احتمال انتخاب ظريف به عنوان وزير امور خارجه، توجه و خوشبيني رسانههاي غربي را برانگيخت.
خبرگزاري رويترز با انتشار خبر انتخاب احتمالي محمدجواد ظريف به سمت وزارت امور خارجه ايران آن را «شاخه زيتون» ايران به ايالاتمتحده خواند و در ادامه نوشت: «به سختي ميتوان گفت که حسن روحاني، رئيسجمهور منتخب ايران براي نشان دادن تعهدش به بازسازي رابطه با غرب و رسيدن به تفاهم با غرب ميتوانست کاري بهتر از انتخاب ظريف انجام دهد.»
رويترز محمدجواد ظريف را در رأس بسياري از مذاکرات مخفي براي پايان دادن به دوري 35 ساله تهران و واشنگتن دانست. به نوشته رويترز، بياعتمادي عميق بين دو کشور در چند موضوع مورد مناقشه، از برنامه هستهاي ايران و حمايتش از گروههاي نظامي ضد اسرائيلي گرفته تا تحريمهاي آمريکا و اميدواري اين کشور براي مديريت برنامهاي براي تغيير حکومت در ايران، باعث بينتيجه ماندن آن مذاکرات شد. به نوشته اين سايت، انتخاب ظريف نشان ميدهد که رئيسجمهور منتخب قصد دارد، بار ديگر براي برقراري اين رابطه تلاش کند.
شناخت متقابل ظريف و واشنگتن در مذاکرات
بسياري از ديپلماتهاي غربي او را عامل اصلي مذاکره ميان ايالاتمتحده و ايران پس از 11 سپتامبر ميدانند. مذاکراتي که تا ميانههاي سال 2003 ادامه يافت. ظريف رابطه خوبي با معاون رئيسجمهور جو بايدن، وزير دفاع، چاک هيگل و عدهاي از مقامات امنيتي آمريکا از هر دو حزب دارد.
در جريان گروگانگيري ديپلماتهاي آمريکايي در لبنان ظريف که آن روزها ديپلمات جواني بود نقش مهمي داشت. خبرگزاري رويترز اين مطلب را نيز از فرستاده ويژه سازمان ملل در حل اين بحران نقل ميکند.
يک ديپلمات ارشد غربي که بارها با ظريف برخورد داشته است به رويترز ميگويد: «او همواره تلاش ميکرد هر آنچه را که براي بهبود روابط ممکن است به شيوهاي بسيار هوشمندانه و روشن انجام دهد. او ايالاتمتحده را بسيار خوب ميشناسد و با وجود تمامي ناکاميهاي گذشته در ايالت متحده به خوبي شناخته شده است.»
همچنين دنيس رأس، ديپلمات کهنهکار آمريکايي که در دولت اوباما نيز تا سال 2011 به عنوان مشاور امور خاورميانه کار ميکرد ميگويد: «ظريف پيش از اين نشان داده است که مصمم به برقراري رابطه با غرب است. انتخاب او از سوي روحاني به اين معني است که وي به صورت جدي قصد برقراري رابطه با غرب دارد. هر چند به اعتقاد او اين انتخاب زماني به صورت واقعي معني دار ميشود که ايران در رويکرد هستهاياش تغييري ايجاد کند.»
برنت اسکوکرافت، مشاور امنيت ملي جرج والتر بوش، ظريف را فردي معقول خواند اما گفت که اقدامات آينده ظريف و عملکرد وي بستگي به آزادي عملي دارد که به او داده خواهد شد.
-ظريف، منکر ميانهروي هولوکاست
روزنامه والاستريت ژورنال در گزارشي از وزير امور خارجه پيشنهادي دکتر روحاني به عنوان منکر ميانهروي هولوکاست يادکرد. درحاليکه بيشتر رسانههاي غربي از معرفي «دکتر محمدجواد ظريف» به عنوان وزير امور خارجه آينده ايران به مجلس شوراي اسلامي استقبال کرده و حتي رويترز از آن به عنوان «شاخه زيتون ايران براي آمريکا» ياد کرده بود، روزنامه آمريکايي والاستريت ژورنال در گزارشي ظريف را «منکر ميانهروي هولوکاست» دانست.
بنابراين گزارش، استناد والاستريت ژورنال به ويدئويي از ديدار ظريف از دانشگاه کلمبيا در سال 2006 است. ظريف از سال 2002 تا 2007 نماينده دائم ايران در سازمان ملل متحد بوده است.
والاستريت ژورنال در اين گزارش مواضع ظريف در اين ديدار از دانشگاه کلمبيا را شبيه به مواضع محمود احمدينژاد، رئيسجمهور سابق دانسته است. در اين ديدار، دانشجويي از ظريف ميپرسد که آيا شخصاً مرگ 6 ميليون يهودي را در هولوکاست قبول دارد که ظريف جواب ميدهد: «من باور دارم که جنايتي بزرگ در جنگ دوم جهاني رخ داده است. سؤالي که بايد پرسيده شود اين است که گناه فلسطينيها در اين جنايت چه بوده است؟»
پس از اعتراض برخي مخاطبان به اين پاسخ، ظريف ميگويد: «آيا من حق آزادي بيان دارم؟ اگر شما ميخواهيد حق آزادي بيان ديگران را نقض کنيد، مشکل شماست نه مشکل من.» ظريف ادامه ميدهد: «تعداد کثيري از مردم در جريان جنگ بينالملل دوم مردند و کشته شدند. بخش بزرگي از آنها يهودي بودند. اين يک جنايت است. هرگونه جنايت عليه بشريت بايد محکوم شود و ما هر جنايتي را محکوم ميکنيم. نسلکشي جنايتي بزرگ است و ما آن را محکوم ميکنيم؛ اما سؤالي که شما نميخواهيد پاسخ دهيد اين است که نقش فلسطينيها در آن چه بوده است؟... فلسطينيها به خاطر چيزي رنج ميکشند که در آن نقشي نداشتهاند.»
والاستريت ژورنال در پايان تاکيد کرد که شيوه انگليسي صحبت کردن ظريف در اين ويدئو به حدي ماهرانه است که آمريکاييهاي خوشبين به رئيسجمهور جديد ايران و تيم کاري او بتوانند به خوبي متوجه آن شوند. گفتني است، صهيونيستها مدعي هستند که در جريان جنگ دوم جهاني 6 ميليون يهودي توسط ارتش آلمان نازي کشتهشدهاند. اين در حالي است که برخي مورخين و محققين معتقدند که در آن زمان، تعداد کل يهوديهاي اروپا به 6 ميليون نفر نميرسيد.
-تايمز و تلاش براي وزير شدن محمدجواد ظريف!
بعد از معرفي کابينه توسط دکتر روحاني به مجلس، درحاليکه تا اعلام نهايي رأي اعتماد به وزراي پيشنهادي زمان باقي بود اما برخي سياسيون غربي گمانهزنيهاي خود را به عنوان واقعيات مسلم انتشار داده و به حمايت يا عدم حمايت از وزرا اقدام ورزيدند. روزنامه تايمز در مطلب خود پيرامون کابينه جديد و تأثير آن در روابط ايران و امريکا، رأي اعتماد مجلس به وزراي پيشنهادي را تشريفاتي دانست ولي از يکي از گزينههاي پيشنهادي به شدت استقبال کرد.
اين نشريه که به وضوح از سياست مقاومتي دولت نهم و دهم خشمگين بود، تفاوت مبنايي تفکر جديد با چيزي که آن را «سياست خصمانه احمدينژاد» ميخواند را باعث خوشبيني قلمداد کرده و ظريف را فردي شناختهشده براي امريکاييها با بيش از 20 سال تجربه تعامل با طرفهاي امريکايي عنوان کرد.
در بخشي از اين مطلب و به نقل از برخي سياسيون و دولتمردان جزء امريکايي آمده بود: «ظريف فردي باهوش و مؤدب است که مهارت ديپلماسي ايراني را – با توجه به پيشينه و سابقه تاريخي و کهن اين کشور– به خوبي ميداند. وي در دايره ديپلماتيک منطقه منهتن فردي شناخته شده است که بسياري افراد را به خود جذب کرده است. ظريف کسي بود که در سال 2003 و شانه به شانه روحاني در چانهزني بزرگ بر سر مسئله هستهاي ايران شرکت داشت... وي در سال 2001 کسي بود که پس از حمله امريکا به افغانستان بازيگران محلي را بر سر ميز مذاکره کنفرانس بُن آورد که باعث نابودي طالبان گرديد. طرف امريکايي وي در آن مذاکرات جيمز دوبينز بود که همکاري آنان درخشانترين نتيجه از همکاريهاي ديپلماتهاي امريکايي و ايراني را به ثمر رساند: به رياست جمهوري رسيدن حامد کرزاي.»
البته برخي ديگر از تحليلگران، ظريف را فردي نزديک به رهبري دانسته و نسبت به تغييري که وي ميتواند در روابط خود با امريکا و برخي کشورهاي منطقه و نسبت به مسائلي از جمله بيداري اسلامي، سوريه، مصر و امثالهم ايجاد کند خوشبين نيستند.
-نظر گاردين درباره انتخاب ظريف
روزنامه انگليسي گاردين در سرمقاله روز دوشنبه 14 مرداد 92 با اشاره به تاکيد روحاني بر اين که دولت وي دولت تدبير و اميد است، به دعوت از شخصيتهاي برجسته خارجي براي شرکت در مراسم تحليف اشاره کرد و افزود: «باعث تأسف است که از اروپا فقط خاوير سولانا اين دعوت را پذيرفت. مراسم تحليف رييسجمهور جديد در ايران فرصتي براي ارسال پيام است و حسن روحاني اين فرصت را از دست نداد. او در سخنراني تحليف به آمريکا گفت که اگر پاسخ مناسب ايران را ميخواهد نبايد با زبان تحريم حرف بزند. روحاني اصلاحطلب نيست. او يک فرد ميانهرو است که ارتباط خود را با مراکز قدرت در حال رقابت در ايران حفظ کرده است.»
اين روزنامه افزود: «درحاليکه روحاني در رقابتهاي انتخاباتي خود از زبان اصلاحطلبها استفاده کرد، اما به صراحت وفادارياش به آيتالله خامنهاي (رهبر معظم جمهوري اسلامي ايران) را نيز اعلام کرد. اين که روحاني موفق ميشود يا خير فقط به مراکز قدرت در حال رقابت در ايران بستگي ندارد. يک جريان فکري در محافل تصميم ساز آمريکا و اروپا وجود دارد که تصور ميکند ظهور روحاني به عنوان يک ميانهرو را محصول فشار و تحريمهاي بينالمللي ميداند و (تصور ميکند) اگر تحريمها تشديد شود، همان طور که مجلس نمايندگان آمريکا هم تلاش کرد اين کار را انجام دهد، ايران تسليم ميشود و به اين ترتيب اين فرضيه پيش ميرود. از اين بدتر نميتوان قضاوت کرد. جنبش گسترده ضد تحريم در ايران شکل گرفته است. اين جنبش شامل اصلاحطلبها و محافظهکاران است و روحاني در تلاش براي لغو تحريم از جانب همه در ايران حرف ميزند.»
گاردين انتخاب محمدجواد ظريف به عنوان وزير امور خارجه را گامي در مسير صحيح توسط روحاني دانست و به حضور ظريف در سازمان ملل به عنوان نماينده ايران و نيز حضورش «در مذاکرات دوجانبه سري با آمريکا» و آن چه علاقه ديپلماتهاي آمريکايي به او خواند، اشاره کرد. گاردين پيش از اين نيز در تاريخ 11 مرداد 92 نوشته بود: «انتظار ميرود که حسن روحاني با انتخاب سفير اسبق ايران در سازمان ملل به عنوان وزير خارجه لحن جديدي را وارد سياست خارجي اين کشور ميکند.»
-موافقان و مخالفان وزير پيشنهادي امور خارجه
در جلسه علني مجلس شوراي اسلامي که در تاريخ 22 مرداد 92 براي بررسي صلاحيت وزراي پيشنهادي تشکيل شده بود؛ تعدادي از نمايندگان مجلس در موافقت و مخالفت با برنامه هاي وزير پيشنهادي رييسجمهور براي تصدي وزارت امور خارجه سخنراني کردند.
نادر قاضي پور، نماينده مردم اروميه و نصرالله پژمان فر، نماينده مردم مشهد در مجلس شوراي اسلامي نمايندگاني بودند که در مقام مخالفان وزير پيشنهادي رييسجمهور براي تصدي وزارت امور خارجه سخنراني کردند.
مصاديق استکبار بودن امريکا و اسرائيل در برنامه ظريف نيست
نصرالله پژمان فر با اشاره به فرمايشات مقام معظم رهبري گفت: «مقام معظم رهبري در ابتداي سال فرمودند که دولت آينده بايد نقاط ضعف دولت دهم را نداشته باشد و در مقابل نقاط قوت را دارا باشد، اما بايد ببينيم که آيا اين ويژگيها در صحبتهاي آقاي ظريف وجود دارد يا خير. رهبر معظم انقلاب يکي از ويژگيها را استکبارستيزي معرفي ميکنند و ميفرمايند در دولتهاي نهم و دهم استکبارستيزي تمايز پيدا کرده است. ايشان مصداق استکبار را آمريکا و صهيونيست ميدانند درحاليکه اين موارد را در برنامه آقاي ظريف نميبينيم. همچنين آقا ميفرمايند که دولتهاي نهم و دهم در برابر زيادهخواهيهاي دشمنان دچار انفعال نشدند، اما امروز دولتي بر روي کار آمده که ميگويد ميخواهيم رابطه برقرار کنيم. آيا اين موضوع منفعلانه برخورد کردن با استکبار نيست.»
آقاي ظريف به اصول قيدشده در قانون اساسي چه ميزان اعتقادداريد؟
نادر قاضي پور در مخالفت با وزير پيشنهادي امور خارجه در سخناني گفت: «بند شانزدهم اصل سوم قانون اساسي ميگويد که تنظيم سياستهاي کشور بر اساس معيارهاي اسلام و تعهد برادرانه نسبت به همه مسلمانان و حمايت بيدريغ از مستضعفان جهان است.
آيا شما که به عنوان «گروه يا باند نيويورک» مشهور هستيد، به اصول قيدشده در قانون اساسي چه ميزان اعتقادداريد؟ شما اصلاً شناختي به خاورميانه و کشورهاي همسايه و شرق آسيا داريد؟»
در ادامه جلسه بررسي صلاحيت وزراي پيشنهادي تعداد 4 تن از نمايندگان مجلس در مقام موافقان وزير پيشنهادي امور خارجه در صحن مجلس به ايراد سخن پرداختند.
ظريف مشهور به صداقت و صراحت لهجه است
حجتالاسلام محمدحسين سبحاني نيا، نماينده مردم نيشابور و عضو کمسيون امنيت ملي مجلس شوراي اسلامي طي سخناني در موافقت با وزير پيشنهادي امور خارجه اظهار داشت: «آقاي ظريف يکي از ديپلماتهاي برجسته کشور بود و پس از پيروزي انقلاب در سنگرهاي مختلف ديپلماسي کشور در داخل و خارج از آرمانهاي انقلاب حمايت کرده است. يکي از نکات ويژه آقاي ظريف ولايتمداري و اهميت به جايگاه ولايت است. همچنين ايشان مشهور به صداقت و صراحت لهجه هستند و ميگويند که کار کارشناسي در مورد سياست خارجي بايد باتجربه و تحليل مسائل همراه باشد و پس از آن اين تجزيه و تحليل به مقامات بالاتر داده شود و بعد بر اساس تصميم مقامات بالاتر عمل شود.»
مبناي نگارش برنامه ظريف منطبق بر منافع اسلامي و ملي ماست
احمدرضا دستغيب، نماينده مردم شيراز ضمن دفاع از برنامههاي وزير پيشنهادي امور خارجه گفت: «برنامههاي ظريف جامع و کاملي است، اهداف و انتظارات بيانشده و ضمن شناخت فرصتها و چالشها داراي راهبردها و راهکارهايي است که دست مجلس را نيز براي نظارت بازتر ميکند و با اين برنامه سردرگمي که در سفارتخانهها يا در مأمورين و نمايندگان ما در خارج است، از بين ميرود.»
-دفاعيات ظريف در صحن علني مجلس
محمدجواد ظريف، که به عنوان وزير امور خارجه از سوي دکتر روحاني به مجلس معرفي شده بود؛ در جلسه علني نوبت عصر روز سه شنبه، 22 مرداد 92 به دفاع از برنامه هاي پيشنهادي خود پرداخت. بخشي از دفاعيات محمد جواد ظريف به شرح زير است:
مشارکت گسترده مردم در انتخابات و پذيرش رويکرد رييس جمهور اين پيام روشن را به جهان دارد که عزم بزرگ مردم ايران براي تعامل با جهان بدون ذره اي کوتاه آمدن از حقوق حقه ايران براساس اصل عزت، حکمت و مصلحت است تا از اين مسير مصالح و منافع نظام در جهت آرمان و منافع ملي تامين شود که از ديدگاه نظري منافع آرماني و ملي کشور را هم راستا مي دانم.
رويکرد اعتدال در سياست خارجي دولت مبتني بر واقع بيني، خودباوري و خودآگاهي است. براي ايجاد تفاهم و اعتماد متقابل به منظور ارتقاي ظرفيت و توان ملي کشور و امنيت توسعه آن به کار گرفته مي شود.
دولت فقط بايد يک سياست خارجي داشته باشد زيرا هيچ دولتي نمي تواند با بيش از يک سياست خارجي کارش را در اين دنياي پرآشوب به پيش ببرد و به همين دليل است که قانون سياست خارجي را در اختيار رهبري قرار داده که از دعواهاي جناحي به دور باشد.
سياست خارجي عرصه منافع و امنيت ملي کشور است و نبايد دستخوش سليقه هاي جناحي شود. سياست خارجي امري تخصصي است، من باندگرا نيستم و دست هر کس که بتواند منافع ملي را به پيش ببرد مي بوسم و اين را در 25 سال سابقه مديريتي ام انجام داده ام. نه با اتوبوس که تاکنون يک نفر از اقوام و دوستانم را وارد وزارت خارجه نکردم و با کارشناسان خدوم وزارت کار کرده ام.
گرچه دولت نهم عليرغم نظر بزرگان نظام بنده را در 47 سالگي خانه نشين کرد و عليرغم اينکه تدريس کتاب درسي نوشته شده توسط خودم را به دانشجويانم سپرد و عليرغم اينکه از چندين دانشگاه معتبر پيشنهاد تدريس دارم ولي با کمال افتخار بيان مي کنم که در شش سال گذشته فقط در ايران مانده ام و حتي يک لحظه هم فکر خروج از ايران را نداشتم.
برخي از نمايندگان در مورد ارتباطاتم با برخي از مقامات کنوني آمريکا سوال مي کنند، اين مقامات يک روزي مخالفين دولت جنگ طلب بودند که بنده کارهايم را در همان زمان نيز در حيطه وظايفم انجام مي دادم اما اگر توانستم در ميان اين جنگ طلبان اختلاف ايجاد کنم اين افتخار بنده است چون وظيفه ام را انجام دادم.
اين افراد نگفتند که چرا رسانه هاي صهيونيستي به من حمله مي کنند؟ اما آيا اينکه دشمنان به توانمندي يک فرزند کوچک شما اذعان و اعتراف مي کند، بد است؟
-آغاز دوران وزارت در کابينه يازدهم
روند بررسي کليت کابينه و خط مشي دولت از صبح روز دوشنبه 21 مرداد 92 با صحبت حدود يک ساعت و 20 دقيقهاي رئيسجمهوري که از ساعت 8 صبح در خانه ملت حضور پيدا کرده بود، شروع و در حالي چهار روز ادامه پيدا کرد که پخش زنده و مستقيم آن از سيماي جمهوري اسلامي، روند اين مذاکرات را به خانههاي مردم برد و در مرعا و منظر تکتک آحاد جامعه قرارداد.
و سرانجام در آخرين ساعات روز 5 شنبه 24 مرداد 92، روند شمارش آرا نمايندگان به پايان رسيد و از بين 18 وزير پيشنهادي رييسجمهور 15 نفر توانستند از مجلس رأي اعتماد بگيرند.
در اين بين محمدجواد ظريف از مجموع 281 رأي اخذشده، با 232 رأي موافق، 36 رأي مخالف و 13 رأي ممتنع توانست بر مسند وزارت امور خارجه تکيه زند و کار خود را رسماً از تاريخ 26 مرداد 92 در اين وزارتخانه آغاز نمايد.
-موضع ظريف در برابر هولوکاست
انتشار پيام تبريک در صفحه منسوب به «جواد ظريف» وزير امور خارجه ايران (در شهريور سال 92) به مناسبت تبريک سال نو يهودي با واکنش دختر يکي از سياستمداران آمريکا مواجه و به طور گسترده در فضاي مجازي منتشر شد.
محمد جواد ظريف در اين توييت، عيد «روش هشانا» سال نو ميلادي عبري را تبريک گفته بود. در واکنش به تبريک محمد جواد ظريف، دختر نانسي پلوسي، رئيس سابق مجلس نمايندگان ايالات متحده آمريکا در پاسخ به تبريک وزير خارجه کشورمان نوشت: «متشکرم، سال جديد اگر با پايان انکار هلوکاست از سوي ايران همراه بود شيرين تر ميشد.»
ظريف نيز در پاسخ نوشت: «ايران هيچ گاه هلوکاست را انکار نکرده است، فردي که هلوکاست را انکار کرد، رفت. سال جديد مبارک.»
رد و بدل شدن نظرات درباره هلوکاست ميان وزير خارجه ايران و دختر نانسي پلوسي واکنش هاي زيادي را به همراه داشت.
اما محمد جواد ظريف در پاسخ به اين واکنش ها در گفتگو با خبرگزاري تسنيم کشتار يهوديان به دست نازيها و کشتار و سرکوب فلسطينيها توسط صهيونيستها را محکوم کرد و پاسخ داد: «ما هيچگاه با يهوديها و مذهب يهود سر ستيز نداشته و با صهيونيستها که يک اقليت در اين مذهب الهي هستند مخالفيم و اجازه نميدهيم که اين گروه کوچک (صهيونيستها) براي تبليغات خودشان با مظلوم نمايي و بهدروغ جمهوري اسلامي ايران را ضد يهود معرفي کنند.»
-ديدار وزاري خارجه ايران و آمريکا بعد از 3 دهه
محمد جواد ظريف در 5 مهر 1392 (سپتامبر 2013) در حاشيه شصت و هشتمين اجلاس مجمع عمومي سازمان ملل متحد، در اولين مذاکره ايران و 1+5 در دولت يازدهم که در سطح وزراي خارجه برگزار شد، شرکت کرد. در اين مذاکره، جان کري، وزير امور خارجه ايالات متحده امريکا نيز حضور داشت.
وزير امور خارجه کشورمان بعد از نشست با گروه 1+5 عنوان کرد که در حاشيه اين نشست، ديدار کوتاهي با جان کري همتاي آمريکايي خود داشته است و 2 طرف بر ضرورت اقدام جدي و تعهد سياسي براي پيشبرد و حل مسائل تأکيد کردهاند.
-انتقاد از اوباما
پس از سخنراني متفاوت اوباما در تاريخ 1392/7/2 در مجمع شصت و هشتم سازمان ملل و تأکيد بر حق ايران در خصوص دستيابي به فناوري صلح آميز هسته اي و اصرار براي گفتگوي تلفني با رئيس جمهور (حجت الاسلام حسن روحاني) که نشانهاي از عزم اوباما براي اعتمادسازي متقابل بود؛ وي در ديدار با بنيامين نتانياهو (نخست وزير اسرائيل) در تاريخ 1392/7/8 در خصوص مسأله هسته اي ايران گفت: «با چشماني باز وارد مذاکره شدهايم. هيچ گزينهاي از جمله گزينه نظامي را از روي ميز برنداشتهايم» و افزود: «ايران به خاطر تحريمها آماده مذاکره شد و ما هم ميخواهيم با حسن نيت، اراده آنها را بيازماييم.»
در اين راستا، محمدجواد ظريف به اظهارات اوباما در ديدار با نتانياهو واکنش نشان داد و در توييتر رسمي خود به انگليسي نوشت: «رئيس جمهور اوباما نيازمند ثبات براي ارتقاي اعتماد دوجانبه است. پشتک و وارو زدن اعتمادسوز است و از اعتبار ايالات متحده ميکاهد». وي افزود: «پيش فرض رئيس جمهور اوباما که ايران به خاطر تهديد ها و تحريم هاي غير قانوني مذاکره مي کند، بي احترامي به يک ملت، نادرست و زورگويانه است.»
پيشتر، حجت الاسلام حسن روحاني در سخنراني مجمع عمومي سازمان ملل متحد، تأکيد کرده بود انتظار ايران، شنيدن صداي واحد از ايالات متحده است.